میـخــانـه

شعر.ادبیات.فرهنگ.اندیشه

میـخــانـه

شعر.ادبیات.فرهنگ.اندیشه

میـخــانـه

حـــــــرف دل ، اینـجا پناهم داده اســـت
دلـــــــبـری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
حـــــرف دل، پُر گشته از یــــــاران عشـق
گــــونه هـا تـَــــر گشـته از باران عشـــق
همرهی درعشق ومستی" گم شدست"
او خــــریـدارِ غــــــــــمِ مـردم شـــــدست
درد دلــــــــهـــایـش دلِ دیــــــوانه بُـــــرد
دســـت ما بـگـرفت و تـا مــیـــخــانه بُــــرد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
نویسندگان
امکانات سایت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
آخرین نظرات

۵۷ مطلب با موضوع «نمونه اشعار شاعران» ثبت شده است

زندگی، خاطره‌ی آمدن و رفتن ماست

مدیر سایت | سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۸ ق.ظ

شب آرامی بود

میروم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من

خواهرم تکه‌ی نانی آورد، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

  • مدیر سایت

کار مانیست شناسایی راز گل سرخ

مدیر سایت | سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ق.ظ

کار مانیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شاید این است 

 که در افسون گل سرخ شناور باشیم

پشت دانایی اردو بزنیم 

 دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم 

 صبح ها وقتی خورشید در می اید متولد بشویم 

 هیجان ها را پرواز دهیم 

 روی ادرک  ‚ فضا ‚ رنگ صدا پنجره گل نم بزنیم

  • مدیر سایت

باغ ما در طرف سایه دانایی بود.

مدیر سایت | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱ ب.ظ

باغ ما در طرف سایه دانایی بود.
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه،
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آینه بود.
باغ ما شاید ، قوسی از دایره سبز سعادت بود.
میوه کال خدا را آن روز ، می جویدم در خواب.
آب بی فلسفه می خوردم.
توت بی دانش می چیدم.
تا اناری ترکی برمیداشت، دست فواره خواهش می شد.

  • مدیر سایت

صدایم چون مشتی غبار فرو نشست

مدیر سایت | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ب.ظ

سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود:
می‌آمد، می‌رفت.
می‌آمد، می‌رفت.
و من روی شن‌های روشن بیابان
تصویر خواب کوتاهم را می‌کشیدم،
خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود
و در هوایش زندگی‌ام آب شد.
خوابی که چون پایان یافت
من به پایان خودم رسیدم.
من تصویر خوابم را می‌کشیدم

  • مدیر سایت

صافى آب مرا یادتو انداخت

مدیر سایت | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

صبح امروز کسی گفت به من:


تو چقدر تنهایی ...


گفتمش در پاسخ :


تو چقدر حساسی ...


تن من گر تنهاست...


دل من با دلهاست...


دوستانی دارم


بهتر از برگ درخت

  • مدیر سایت

به سراغ من اگر می آیید

مدیر سایت | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ب.ظ

به سراغ من اگر می آیید

پشت هیچستانم

پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصد هایی است

که خبر می آرند از گل وا شده ی دورترین نقطه ی خاک

پشت هیچستان چتر خواهش باز است

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود

زنگ باران به صدا می آید

آدم اینجا تنهاست

  • مدیر سایت

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

مدیر سایت | يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ب.ظ

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موج پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

  • مدیر سایت

ای اجل! مهمان نوازی کن کـــه دیگر تاب نیست

مدیر سایت | يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ

گر چه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست

ای اجل! مهمان نوازی کن کـــه دیگر تاب نیست

بین ماهـی های اقیـانـوس و ماهـی هــای تُنگ

هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جزآب نیست

زورق ِ  آواره ! در  زیبـــایـــی ِ دریــــــا نمـــان

این هم آغوشی جدا از غفلت گرداب نیست

ما رعیت ها کجـــا محصول باغستان کجــــا؟

روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست

  • مدیر سایت

بهانه باز به دست اجاق می اقتد

مدیر سایت | يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ب.ظ

همین که نعش درختی به باغ می افتد

بهانه باز به دست اجاق می اقتد

حکایت من و دنیا یتان حکایت آن

پرنده ایست که به باتلاق می افتد

عجب عدالت تلخی که شادمانی ها

فقط برای شما اتفاق می افتد  

تمام سهم من از روشنی همان نوریست

که از چراغ شما در اتاق می افتد

  • مدیر سایت

ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جست‌وجو نکن

مدیر سایت | يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۲ ب.ظ

ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جست‌وجو نکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن

در قلب من، سراغ غم خویش را مگیر
خاگستر گداخته را زیر و رو مکن

در چشم دیگران منشین، در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن

راز من است غنچه لب‌های سرخ دوست
راز مرا برای کسی بازگو مکن

  • مدیر سایت