زندگی، خاطرهی آمدن و رفتن ماست
میروم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیهاش داد به من
خواهرم تکهی نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
- ۰ نظر
- ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۸