میـخــانـه

شعر.ادبیات.فرهنگ.اندیشه

میـخــانـه

شعر.ادبیات.فرهنگ.اندیشه

میـخــانـه

حـــــــرف دل ، اینـجا پناهم داده اســـت
دلـــــــبـری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
حـــــرف دل، پُر گشته از یــــــاران عشـق
گــــونه هـا تـَــــر گشـته از باران عشـــق
همرهی درعشق ومستی" گم شدست"
او خــــریـدارِ غــــــــــمِ مـردم شـــــدست
درد دلــــــــهـــایـش دلِ دیــــــوانه بُـــــرد
دســـت ما بـگـرفت و تـا مــیـــخــانه بُــــرد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
نویسندگان
امکانات سایت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
آخرین نظرات

قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم

مدیر سایت | سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ب.ظ

میان خاک سر از آسمان در آوردیم

چقدر قمری بی آشیان در آوردیم

 

وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم

چقدر خاطره ی نیمه جان در آوردیم

 

چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر

چقدر آینه و شمعدان در آوردیم

 

لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک

درست موسم خرما پزان در آوردیم

 

به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم

عجیب بود که آتشفشان در آوردیم

 

به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت

چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم

 

چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم

زخاک تیره ولی استخوان در آوردیم

 

شما حماسه سرودید و ما به نام شما

فقط ترانه سرودیم - نان  در آوردیم -

 

برای این که بگوییم با شما بودیم

چقدر از خودمان داستان در آوردیم ( محمدسعید میرزایی )

 

به بازی اش نگرفتند و ما چه بازی ها

برای این سر بی خانمان در آوردیم

 

و آب های جهان تا از آسیاب افتاد

قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی